الهه ایمانیپور، فینالیست بخش زندگینگاره جایزه جمالزاده میگوید اواخر مهر ماه به فاصلهی یک هفته پنج شش نفر فراخوان جایزه را برایم فرستادند! فکر کنم اطرافیانم با دیدن جایزه داستان بوشهر و شیراز یاد من نمیافتادند اما پیوند جایزه جمالزاده با اصفهان باعث شد از طریق دیگران از برگزاریاش با خبر شوم و همین پیوند هم وسوسهام کرد که برای اولین بار در یک مسابقه ادبی شرکت کنم. من اصفهان را خیلی دوست دارم و همیشه یک جایی از حرفهایم با آدمها برمیگردد به اصفهان، این بار تصمیم گرفتم نترسم، شجاعت و اعتمادبهنفس به خرج بدهم و حرفها و فکرهایم را دربارهی اصفهان بنویسم.
او در ادامه به تاثیر برگزاری جوایز ادبی در انسجام بخشی به نوشتهها اشاره کرد: این روزها همه، همه جا مینویسند، اینستاگرام، فیسبوک، تلگرام، توییتر و وبلاگ، آنقدر همه جا پر از متن شده که گاهی آدم سرگیجه میگیرد. برای من خوبی برگزاری جایزههای ادبی در این است که انگار فرصتی میگذارد پیش روی آدمهایی که اشتیاق نوشتن دارند تا بتوانند جدیتر و منسجمتر بنویسند. شبیه روزنههای کوچک امیدند، اگر خوب و درست بنویسی ممکن است کلمههایت از ازدحام و شلوغی نجات پیدا کنند و دیده و شنیده شوند و این برای کسی که سودایی نوشتن است دلخوشی خیلی بزرگی است. آدم مینویسد که خوانده و شنیده شود و جایزههای ادبی این فرصت را مهیا میکنند تا در واقعیت کمی با امید و آروزی نویسنده شدن دست و پنجه نرم کنیم به این امید که یک قدم در راه نویسندگی پیشتر برویم.
ایمانی پور حضور بخش زندگینگاره را برای اولین بار در یک جایزه ادبی، اتفاقی امیدوارکننده برشمرد و ناداستان را فرم هوشمندانهای از نوشتار دانست که به نویسنده این امکان را میدهد تا در نوشتن بازیگوشی کند، به تاریخ و جغرافیا سرک بکشد و تجربههای شخصیاش را با ترس کمتر و هیجان بیشتری برای مخاطبش تعریف کند.
او معتقد است که زندگی نگاره، اگرچه قواعد نوشتاری خودش را دارد اما نسبت به فرم داستانی آزادتر است و به سبب ظرفیتهای فراوانش فرصتهای بهتری را در اختیار نویسنده برای ثبت ایدههایش میگذارد: “داستان فرم جاافتاده و شناختهشدهای است اما همه که نمیتوانند و بلد نیستند داستاننویس باشند. ناداستان یک زمین بازی تازه پیش روی نویسنده میگذارد یک بلندگوی تازه میدهد دستش تا جهان صدایش را بهتر بشنود.”
ایمانی پور در رابطه با ویژگی های اثر خود تصریح کرد: در نوشتهام تلاش کردم از حضور و پیوندم با اصفهان در ۱۰ سال گذشته زندگیام بنویسم. که چطور از هیئت یک شهر تاریخی و توریستی خارج شده و به بخشی از فکر و روحم تبدیل شده است. آنی در اصفهان وجود دارد که باعث شده در لحظات مختلف زندگیام به آن بازگردم، من هر بار و در هر سفر، انگار با اصفهان تازهای روبهرو میشوم و دوباره کشفش میکنم.
او با اشاره به پررنگ بودن نقش ادبی اصفهان در جریانسازی داستاننویسی مدرن و اهمیت برگزاری جایزه ای مثل جایزه جمالزاده ادامه داد: حضور مکتب اصفهان و نقش نویسندگان شناختهشدهاش در تحول داستاننویسی ایرانی غیرقابل انکار است. خوبی جایزه جمالزاده در این است که میتواند در بازنمایی مجدد ظرفیتهای داستان اصفهان موثر باشد. ضمن اینکه این جایزه، مزین به نام محمدعلی جمالزاده پدر داستاننویسی مدرن است و همین که بار دیگر نام جمالزاده شنیده شود و فرصتی کوتاه برای جمالزادهخوانی و گفتن و شنیدن از جادوی کلمات جمالزاده مهیا شود، فکر میکنم شبیه یک کلاس فشردهی آموزش نویسندگی است.
ایمانی پور برای تداوم برگزاری جایزه جمالزاده در سال های آتی ابراز امیدواری کرد خواستار افزوده شدن بخش آموزش به این جایزه شد: امیدوارم برگزاری جایزه جمالزاده فقط مختص به چند ماه فشرده نباشد بلکه در تمام طول سال به فرصتی برای آموزش و شناساندن فرمهای محتلف نوشتار تبدیل شود. امیدوارم این جایزه بخشی را هم برای آموزش در نظر بگیرد چون تمام نوشتن هوش و قریحه و استعداد نیست و گاهی لازم است که نویسندگان با تکنیکهای تازه هم آشنا شوند.